تمام اتفاقات بعد از تولد تارا 1
سلام نی نی ناز مامان امروز 17 خرداد 93 اومدم تاجایی ک ذهنم یار یمبکنه بنویسم: بعد از این ک اومدیم خونه اغلب خواب بودی بیدار میشدی شیر میخوردی و می خوابیدی دو روز اول خونه خیلی شلوغ بود همه می اومدن دیدن تو منم حال درستی نداشتم یادمه خیلی سخت از تخت پایین میاومدم روز جمعه عزیز و عمه لاله رفتن و من و مامان جون وتو موندیم خونه خودمون میدونم باورش برات سخنه ک بگم از اون روزا جز شیر دادن ب تو و کم خوابی و بی خوابی و حسرت دیدن چشمات (همیشه بسته بود)چیزی یادم نمیاد ولی مامان ک شدی می فهمی ک این ی روند طبیعی ده روز او ل بعد تولدت دختر ارومی بودی کلا شیر میخوردی و میخوابیدی اما روز سوم من احساس کردم ک...
نویسنده :
مامانی و بابایی
18:29